اورژانس کامپیوتر خوی

شرکت سهند رایانه خوی

اورژانس کامپیوتر خوی

شرکت سهند رایانه خوی

یک روز زندگی

دو روز مانده به پایان جهان. تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.

داد زد و بد و بیراه گفت،خدا سکوت کرد آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد. به پر و پای فرشته و انسان پیچید، خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت:" عزیزم اما یک روز دیگر هم گذشت تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز دیگر باقیست بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن" 

لابه لای هق هقش گفت: اما با یک روز چه کار می توان کرد؟ 

خدا گفت :" آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند گویی هزار سال زیسته و آن که امروزش را درنمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید " 

و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: "حالا برو و زندگی کن". 

او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید.اما می ترسید حرکت کند می ترسید راه برود می ترسید زندگی از لای دستانش بریزد .قدری ایستاد... پیش خودش گفت: وقتی فردایی ندارم نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد؟ بگذار این یک مشت زندگی را مصرف کنم 

آن وقت شروع به دویدن کرد زندگی را به سر و رویش پاشید زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود .می تواند بال بزند می تواند پا روی خورشید بگذارد می تواند... او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد زمینی را مالک نشد مقامی به دست نیاورد اما... 

اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید، روی چمن خوابید کفش دوزکی را تماشا کرد سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که نمی شناختندش سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد. 

او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد لذت برد و سرشار شد و بخشید. عاشق شد و عبور کرد و تمام شد. او همان یک روز زندگی کرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند امروز او درگذشت کسی که هزار سال زیسته بود!

فقط زمان می تواند عظمت عشق را درک کند

روزگاری در جزیره ای دور افتاده تمام احساسها در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردندخوشبختی. پولداری. عشق. دانائی. صبر.غم. ترس.......هر کدام به روش خویش می زیستند .تا اینکه یک روز دانائی به همه گفت: هر چه زودتر این جزیره را ترک کنید زیرا به زودی آب این جزیره را خواهد گرفت اگر بمانید غرق می شوید.تمام احساسها با دستپاچگی قایقهای خود را از انبارهای خانه های خود بیرون آوردند وتعمیرش کردند.همه چیز از یک طوفان بزرگ شروع شدوهوا به قدری خراب شد که همه به سرعت سوار قایقها شدندوپارو زنان جزیره را ترک کردند.در این میان عشق هم سوار قایقش بود اما به هنگام دور شدن از جزیره متوجه حیوانات جزیره شدکه همگی به کنار جزیره آمده بودند و وحشت را نگه داشته بودند و نمی گذاشتند که او سوار بر قایقش شود.عشق به سرعت برگشت و قایقش را به همه حیوانات و وحشت زندانی شده سپرد. آنها همگی سوار شدند و دیگر جائی برای عشق نماند.!!!!!!!!!قایق رفت و عشق تنها در جزیره ماند. جزیره هر لحظه بیشتر به زیر! آب میرفت و عشق تا زیر گردن در آب فرو رفته بود.او نمی ترسید زیرا ترس جزیره را ترک کرده بود. فریاد زد و از همه احساسها کمک خواست.اول کسی جوابش را نداد. در همان نزدیکی قایق ثروتمندی را دید و گفت:ثروتمندی عزیز به منکمک کن ثروتمندی گفت: متاسفم قایقم پر از پول و شمش و طلاست و جائی برای تو نیست.عشق رو به (غرور) کرد وگفت: مرا نجات می دهی؟ غرور پاسخ داد: هرگز تو خیسی و مرا خیس میکنی.عشق رو به غم کرد و گفت: ای دوست عزیز مرا نجات بدهاما غم گفت: متاسفم دوست خوبم من به قدری غمگینم که یارای کمک به تو را ندارم بلکه خودماحتیاج به کمک دارم.در این حین خوشگذرانی وبیکاری از کنار عشق گذشتند ولی عشق هرگز از آنها کمک نخواست.از دور شهوت را دید و به او گفت: آیا به من کمک میکنی؟ شهوت پاسخ داد البته که نه!!!!!سالها منتظر این لحظه بودم که تو بمیری یادت هست همیشه مرا تحقیر می کردی همه می گفتند تو از من برتری ، از مرگت خوشحال خواهم شدعشق که نمی توانست نا امید باشد رو به سوی خداوند کردو گفت :خدایا مرا نجات بدهناگهان صدائی از دور به گوشش رسید که فریاد می زد نگران ن! باش تو را نجات خواهم داد.عشق به قدری آب خورده بود که نتوانست خود را روی آب نگه دارد و بیهوش شد.پس از به هوش آمدن خود را در قایق دانائی یافتآفتاب در آسمان پدیدارمی شد و دریا آرامتر شده بود. جزیره داشت آرام آرام از زیر هجوم آببیرون می آمد و تمام احساسها امتحانشان را پس داده بودندعشق برخواست به دانائی سلام کرد واز او تشکر کرد. دانائی پاسخ سلامش را داد وگفت: من شجاعتش را نداشتم که به نجات تو بیایم شجاعت هم که قایقش از من دور بود نمی توانست برای نجات تو بیاید تعجب می کنم تو بدون من و شجاعت چطور به نجات حیوانات و وحشت رفتی؟همیشه میدانستم درون تو نیروئی هست که در هیچ کدام از ما نیست تو لایق فرماندهی تماماحساسها هستی. عشق تشکر کرد و گفت: باید بقیه را هم پیدا کنیم و به سمت جزیره برویم ولی قبل از رفتن می خواهم بدانم که چه کسی مرا نجات داد؟؟ دانائی گفت که او زمان بود.عشق با تعجب گفت: زمان؟؟!!!!!دانائی لبخندی زد وپاسخ داد: بله چون این فقط زمان است که می تواند بزرگی و ارزش عشق را درک کند....

دو طوطی



یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت.
او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت:
من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند.
اما متاسفانه فقط یک جمله بلدند که بگویند «ما دو تا فاحشه هستیم.. میای با هم خوش بگذرونیم؟».
این موضوع برای من واقعا دردسر شده و آبروی من را به خطرا انداخته..
از شما کمک میخواهم. من را راهنمایی کنید که چگونه آنها را اصلاح کنم؟
کشیش که از حرفهای خانم خیلی جا خورده بود گفت:
این واقعاً جای تاسف دارد که طوطی های شما چنین عبارتی را بلدند
من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم.. آنها خیلی خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانند..
به شما توصیه میکنم طوطیهایتان را مدتی به من بسپارید. شاید در مجاورت طوطی های من آنها به جای آن عبارت وحشتناک یاد بگیرند کمی دعا بخوانند.
خانم که از این پیشنهاد خیلی خوشحال شده بود با کمال میل پذیرفت.
فردای آن روز خانم با قفس طوطی های خود به کلیسا رفت و به اطاق پشتی نزد کشیش رفت .کشیش در قفس طوطی هایش را باز کرد و خانم طوطی های ماده را داخل قفس کشیش انداخت.
یکی از طوطی های ماده گفت: ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟
طوطی های نر نگاهی به همدیگر انداختند. سپس یکی به دیگری گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار. دعاهامون مستجاب شد

ساخت نوشته گداخته با فتوشاپ

ساخت نوشته گداخته




1- برای شروع یک صفحه جدید در ابعاد دلخواه باز کنید(مثلاْ   400x300 )

ادامه مطلب ...

بالا بردن کارآیی هاردهای IDE

چگونه بهترین کارایی را از هاردهای IDE داشته باشیم امروزه بیشتر افراد از هاردهای با ظرفیت بالا استفاده میکنند. اگر شما یک هارد درایو IDE دارید میتوانید کاری کنید که بهترین کارایی را از آن داشته باشید. همان طور که میدانید این هاردها ازدسترسی DMA پشتیبانی میکنند. DMA به هارد این امکان را میدهد که در هنگام کار با برنامه های مختلف فشار کمتری به حافظه سیستم وارد آید و قسمتی از هارد به کمک حافظه میاید. با این کار سرعت کار و کارایی هارد بسیار بالا میرود همچنین فشار وارد بر CPU را نیز کاهش میدهد. برای فعال کردن این قسمت ابتدا وارد Device Manager شده و در لیست گزینه IDE ATA/ATAPI Controllers را انتخاب کنید. سپس در زیر شاخه آن گزینه Primary IDE Channel را انتخاب کنید و روی آن دابل کلیک کنید. حال وارد قسمت Advanced Settings شده و در قسمت زیر آن تنظیمات Device 0 و Device 1 را مشاهده کنید. اگر جلوی Transfer Mode عبارت PIO Only نوشته شده بود از طریق لیست کشویی آن را به DMA if available تغییر دهید و روی OK کلیک کنید.

حال همین مراحل را برای Secondary IDE Channel نیز تکرار کنید. سپس در صورت نیاز سیستم خود را Restart کنید. خیلی ها فکر میکنند که با انجام همین مراحل کار تمام میشود. اما در اینجا یک نکته ظریف دیگر نیز وجود دارد که باید رعایت شود. در کانالهای IDE قسمتی وجود دارد که UDMA/66 نامیده میشود. این گزینه در حالت معمول غیر فعال است. با فعال کردن این قسمت میتوان کارایی DMA را بسیار بیشتر کرد. برای فعال کردن این قسمت مراحل زیر را دنبال کنید :

ابتدا از طریق Run وارد Regedit شده و کلید زیر را بیابید : HKEY_LOCAL_MACHINE\System\CurrentControlSet\Contro l\Class\{4D36E96A-E325-11CE-BFC1-08002BE10318} سپس در صفحه سمت چپ به دنبال کلید EnableUDMA66 بگردید و سپس به آن مقدار 1 را اختصاص دهید. اگر وجود نداشت یک کلید از نوع DWORD به همان نام بسازید و به آن مقدار 1 را برای فعال سازی اختصاص دهید( برای غیر فعال کردن میتوانید از مقدار 0 استفاده کنید ) . فعال بودن این قسمت کارایی هارد را بسیار افزایش میدهد بنابراین توصیه میکنم حتما این کار را انجام دهید.